نقد فیلم هامون
چرا فیلم «هامون» ساخته داریوش مهرجویی فیلمی کالت و مهم در سینمای ایران است؟ چگونه «هامون» توانسته با جریان سیال ذهن و روایتی مدرن از عشق و تنفر و ایمان، راه را برای بحثهای جدی در سینما و فلسفه باز کند؟ با نقد «هامون» در زومجی همراه ما باشید.
فیلم «هامون» داریوش مهرجویی یکی از مهمترین فیلمهای او پس از انقلاب محسوب میشود که دغدغهاش پرداخت به بحران روشنفکر ایرانی است. ایدهی اصلی فیلم از کتاب «ترس و لرز» کیگارد برگرفته شده و مبتنی بر پارادوکس عشق و عقل است. فیلم «هامون» داستان شخصیتی به نام حمیدهامون است که از یک سو دچار مخاطره اگزیستانسیالیستی و هستی گرایی است و از سوی دیگر با همسرش مهشید بر سر زندگی مشترک دچار کشمکش است.
هامون که در طول فیلم، مشغول نوشتن رسالهاش درباره ی عشق و ایمان است، زندگی کابوس وارش را به شکل مرور خاطرات بررسی میکند. سینمای مهرجویی پیوندی جدانشدنی با ادبیات و فسلفه دارد. اقتباس از نویسندگانی همچون ساعدی، سلینجر، ایبسن، و الهام از فیلسوفان و نویسندگانی مانند صادق هدایت، سورن کییر کگور، سال بلو و ... مبین این ادعا است.
«هامون» به شکلی کلی و نه معنایی را میتوان صرفا تحت تاثیر الگوی کلان روایی داستان هدایت (بوف کور) قرار داد؛ یعنی عشق جنون آمیز مرد به زن ویرانگر
هامون که در سال ۶۸ ساخته شد یکی از مشهورترین فیلمهای ایران است و در کارنامه داریوش مهرجویی جایگاه ممتاز و بحث برانگیزی دارد. داریوش مهرجویی با تجربه بالا در فیلمسازی، نویسندگی فیلمنامه و رمان، ترجمهی کتاب فلسفی و … با تکیه بر رشتهی تحصیلیاش از یک سو و دلبستگیاش به سینمای مدرن از سوی دیگر، مسیری پر پیچ و خم را در سینما پیموده است.
او با فیلم «الماس۳۳» در سخریه فیلمفارسی و آثار جاسوسی شروع کرده و آشنایی با غلامحسین ساعدی او را به اقتباس از نمایشنامهی گاو کشانده که خود برداشتیست از فصل چهارم رُمان «عزاداران بَیل». دایرهی مینا تا پیش ازهامون، متعادل ترین فیلم سازنده اش (منهای نمونه ی بینظیر اجاره نشینها) و بهترین فیلم او در مقام کارگردان است.
پیروزی «هامون»، موفقیت فیلم ساز در برون نگاری تمام تردیدهایش نسبت به هستی، شالوده و اساس ایدئولوژیک و زندگی شخصی ست؛ تا جایی که سینمای مهرجویی را میتوان به قبل و بعد از این فیلم تقسیم کرد. پس از این فیلم به مدت یک دهه، نشانههای فیلمهای شخصیت محور مدرن، جای مشخصههای آثار واقع گرای تمثیلی را میگیرد و صدای درون ِزنان، جای انفعال مردانه ی شخصیتهای دوره ی نخست را (سهگانه بانو، پری، لیلا). اما در فیلمهای بعدی بهجای بقایای هامون، حضور واضح تر ِ الماس۳۳ را حس میکنیم.
ویژگیهای اصلی این فیلمها یعنی حرکت از بیرون به درون و از واقع گرا به مدرن، با الگوی مرد محور هامون آغاز میشود. با چهار فیلم زن محور ادامه مییابد و دست آخر با فیلم مردمحور دیگری به نام درخت گلابی تکمیل میشود. هامون به شکلی کلی و نه معنایی را میتوان صرفا تحت تاثیر الگوی کلان روایی داستان هدایت (بوف کور) قرار داد؛ یعنی عشق جنون آمیز مرد به زن ویرانگر.
برای مطالعه ادامه نقد فیلم هامون روی لینک زیر کلیک کنید